ایستگاه سربازی SoldiersStation

ساخت وبلاگ
من 05 کرمان خدمت می کردم سربازی داشتیم بنام محسن مالکی تختش درست نزدیک پنکه سقفی بود یه روز مالکی نگهبان بود و در زمان استراحتش رو تخت دراز کشیده بود . پاسبخش هاشمی نزدیک ساعت 14 مصادف با 2 بعد از ظهر اومد پاس دو را بفرسته سر پست ، چندتا نگهبانا را صدا کردکه بلند شدند ولی محس خواب خواب بود .هاشمی رفت کنارش و با نهیبی گفت بلند شو هاشمی نگهبانی این بنده خدا یه دفعه از جا بلند شد و سرش خورد زیر پنکه سقفیفقط خدا کمکش کرد پنکه خاموش بود ، اگه روشن بود می خورد به سرو صورتش و حسابی از قیافه مینداختش هاشمی که پاس بخش بودجا خورد و ازکارش پشیمان شد .بعد چند تا سرباز رفتن دم افسر نگهبانی و موضوع را مطرح کردندفرداش اون تخت یک طبقه شد و خدارو شکر هیچ اتفاق دیگه ای نیفتاد + نوشته شده در شنبه دوم مهر ۱۴۰۱ ساعت 11:11 توسط سربازامنیّت حیدرعلی کریمی  |  ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 14 آذر 1401 ساعت: 9:09

من سیگاری سرسختی بودم روزی که می خواستم اعزام بشم ژاندارمری جهرم * یادمه چند تا پاکت سیگار طوری تو پاکت تاید جاسازی کردم که حتی انتظامات متوجه نشد .حالا تو آموزشی مونده بودم کجا بکشم که بو سیگار نیاد . چند روزی از ترس تحمل کردم یه شب به فکرم زد برم دستشویی بکشم دیدم بد تره بوی سیگار بوی گند دست بده به هم چی میشه ؟ !داشتم کلافه می شدم باورتون میشه اگر تریاکی بودم شاید ترکش راحت تر بود ، چون دیگه نامید شده بودم .ساعت 9 شب بود که خاموشی زدن ، خوابم نمی برد تا ساعت 11 بیدار بودم به نگهبان آسایشگاه گفتم می خوام برم یه دوش بگیرم نگهبان گفت باید با سرگروهبان هماهنگ بشه رفت هماهنگ کرد و اومد گفت : سرگروهبان میگه برو ولی زود بیا سیگار و کبریتا با یه زحمتی برداشتم و رفتم حموم ، آبا باز کردم و نشستم یه گوشه سه سوته سیگارو کشیدم .بعد که تموم شد رفتم زیر دوش و زود اومدم بیرون این اولین سیگاربودکه تو آموزشی کشیدم دیگه یاد گرفتم گاهی می رفتم پشت آشپزخونه که خلوت بود بو ی عذا هم می آمد ، سیگارمی کشیدم بعداز آموزشی مارو تقسیم کردن هنگ یزد وقت اداری تموم شده بود که رسیدیم ، اول بُدُو بایست و مرغی رفتن و نیم ساعتم خبردار وایسادیم بالاخره رفتیم آسایشگاه و دراز به دراز افتادم رو تخت یهو دیدم زیر تخت طبقه بالا یه دایره قرمز با یه سیگار مثل تابلو توقف مطلقاً ممنوع کشیدن ، و زیرش نوشته این آخرین سیگار من بود ، من اگه نتونم سیگارو ترک کنم یعنی تو سربازی مَرد نشدم . به من اراده عجیبی دست داد ، چند تا سیگار داشتم رفتم ریختم دستشویی و حتی سیگاری تحت عنوان آخرین سیگار نکشیدم الان 45 ساله که سیگار نکشیدم واقعاً اون جمله از هزارتا معلم بیشتر روم اثر گذاشت برا سلامتی اونا که اعتیاد و ت ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 14 آذر 1401 ساعت: 9:09

اعزامی سال 1360 به مرکز آموزش ژاندارمری جهرم ، بعد از آموزش منتقل شدم هنگ ژاندارمری اصفهان .اردیبهشت 1361 بود گفتن اینا که مجردن باید برن جبهه و سه روز مرخصی دادن بریم خونه خداحافظی کنیم بیایمروزی که اومدم هنگ ، گفتن هرکی هرکاری داره انجام بده ساعت 5 بعد از ظهر کسی مرخصی شهری نباشه ، مریض نباشه ، بهونه ای نباشه مادیگه از هنگ میریم خدا می دونه کِی برگردیم یا شهید بشیم ، جانباز بشیم و ...ساعت 5 بعد از ظهر دو سه تا تا افسر 15 تا درجه دار که اونا با لباس شخصی اومده بودن ، ولی ما چون سرباز بودیم حتماً باید با لباس نظامی باشیم .ساعت 5 و نیم بود حرکت کردیم بطرف مرکز آموزش شهید بهشتی تا نیروهای یزد و شهرکردم بیان و گردان تکمیل بشه . افسرا رو بردن آسایشگاه و ما با چند درجه دار رو فرستادن نماز خونه تا شب را استراحت و بعد نماز صبح حرکت کنیم به طرف پایگاه تونل دوم کردستان .شب تو نمازخونه سرد بود و بخاری های نفتی خراب بودن ، ساعت سه نصف شب دیدم یه صدای خِش خِش یا صدایی عجیب تر میاد ، کنجکاو شدم ببینم چیه ؟یه وقت دیدم یه استوار از سرما مثل یک ( ساندویچ موکت ) لای موکت نمازخونه پیچیده و داره تاب می خوره تا موکت به شکل چند لایه دورش بپیچه و گرم بشه ، از خنده روده بر شدم ، اونم هی نگاه می کرد . آخه موکت با چسب به موزاییک چسبیده بود یهو گفت زهرمار مگه نمی بینی سرده گفتم سرکار استوار خب خندم گرفت ، تو درجه داری برو بگو بیان بخاری ها روشن کنند گفت تو سردت نیست ؟ گفتم نه گفت حالا گرم بشم بعد میرماما بعد خوابش برد از خور و پفم نزاشت کسی بخوابه و صبح بعد از نماز و صبحانه حرکت کردیم بطرف تونل دوم کردستان پایگاه شهید خطیبی ژاندارمری ... + نوشته شده در دوشنبه هفتم آذر ۱۴۰۱ ساعت 16:47 توسط ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 98 تاريخ : دوشنبه 14 آذر 1401 ساعت: 9:09